"
next
مطالعه کتاب آرشيو دروس خارج تفسير آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی90-89
فهرست کتاب
مشخصات کتاب


مورد علاقه:
0

دانلود کتاب


مشاهده صفحه کامل دانلود

آرشیو دروس خارج تفسیر آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی90-89

مشخصات کتاب

سرشناسه:جوادی آملی، عبدالله،1312

عنوان و نام پدیدآور:آرشیو دروس خارج تفسیر آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی90-89 /عبدالله جوادی آملی.

به همراه صوت دروس

منبع الکترونیکی : سایت مدرسه فقاهت

مشخصات نشر دیجیتالی:اصفهان:مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان، 1396.

مشخصات ظاهری:نرم افزار تلفن همراه و رایانه

موضوع: خارج فقه

آیات 21 تا 23 سوره انبیاء 89/07/03

(أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَهً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ یُنشِرُونَ (21) لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَهٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ (22) لاَ یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْئَلُونَ (23)

سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» همان طوری که ملاحظه فرمودید در مکه نازل شد و عناصر محوری سوَر مکّی همان اصول دین است یعنی توحید و وحی و نبوّت و معاد به اضافهٴ خطوط کلی اخلاق و حقوق و فقه و جزئیّات فقهی و حقوقی در مدینه نازل شد. بخشی از سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» که تاکنون گذشت دربارهٴ وحی و نبوّت بود و مقداری هم دربارهٴ توحید, اما این آیهٴ 21 به بعد مستقیماً دربارهٴ توحید است. مشرکان حجاز مبتلا به همان شرک بودند نه الحاد یعنی خدا را به عنوان یک مبدأ واجب الوجود قبول داشتند به عنوان اینکه خالق کل است قبول داشتند به عنوان اینکه ربّ العالمین و مدیر کلّ جهان است قبول داشتند شرک آنها در ربوبیّت جزئیه بود یعنی امور انسان را, امور زمین را, امور دریا را, امور صحرا را, اینها را ارباب متفرّقون اداره می کردند به زعم اینها وگرنه ربّ العالمین و ربّ الأرباب خدای سبحان بود به نظر اینها پس اینها در بخشهای وسیعی موحّد بودند منتها در ربوبیّت جزئی, در الوهیّت و عبادت مشرک بودند. براهین توحید ناظر به آن است که اِله و معبود کسی است که ربّ واجب الوجود باشد, ربّ کل باشد, خالق کل باشد و بدأ و آفرینش هم و احیای بعدی هم در اختیار او باشد. در این آیه فرمود شما کسی را می پرستید که توان آن را ندارد شما را بعد از مرگ زنده کند اگر چنین توانی در اختیار او نیست که شما را بعد از مرگ زنده کند ثواب اطاعت شما را چه کسی می دهد بهرهٴ عبادت را از چه کسی می خواهید دریافت کنید کسی که قدرت احیای بعدالموت را ندارد کسی که قدرت تأسیس معاد را ندارد نتایج اعمالتان را از چه کسی می خواهید بگیرید (أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَهً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ یُنشِرُونَ) به تعبیر جناب زمخشری در کشّاف که این «أمْ», «أمْ» منقطع هست به معنای «بَل» هست و بعد از خود را نفی می کند اینها کاری کردند که آن کار منکر است آن کارِ منکر چیست این است که (اتَّخَذُوا آلِهَهً) که این آلهه اولاً زمینی است الهی و آسمانی نیست یک, و کاری هم که باید بکند و آن اِنشار است احیای بعدالموت است از آنها برنمی آید این دو, پس عبادتهای شما لغو است کسی را می پرستید که هیچ بهره ای از او بعد از مرگ نمی برید شما برای آینده دارید عبادت می کنید آینده که در اختیار این نیست اینها که مُنشِر نیستند, مُحیی بعدالموت نیستند. خب, آیا معنای آیه این است که جناب زمخشری و امثال زمخشری راه طی کردند یا معنای آیه چیز دیگر است. یک اشکال اساسی مطرح است که آن اشکال را زمخشری متوجّه شد مطرح کرد و جناب فخررازی هم عین عبارتهای ایشان را نقل کرد تقریباً نصف صفحهٴ همین تفسیر فخررازی نقل عبارتهای زمخشری است در کشّاف اول می گوید که «قال فی الکشّاف» بعد عبارتها را هم نقل می کند و آن اشکال این است که اصلاً وثنیین حجاز اصلاً معاد را معتقد نبودند می گفتند (مَن یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ) اینها جریان معاد را مُسْتَبعَد می دانستند می گفتند مرگ پایان خط است انسان با مُردن می پوسد بعد از مرگ خبری نیست (إِذَا مُزِّقْتُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّکُمْ لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ) در بخش پایانی سورهٴ مبارکهٴ «یس» دارد که (مَن یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ) بنابراین اینها می گویند مرگ پایان خط است, مرگ پوسیدن است و انسان با مرگ می پوسد تمام می شود چون این چنین است عبادتها را برای بعد از مرگ نمی کنند توقّعشان از عبادت این است که در همین حوزهٴ دنیا بهره ببرند اگر سخن از شفاعت هست شفاعت در امور دنیاست اگر مشرکان می گفتند که (هؤُلاَءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّهِ) منظور آنها شفاعت در دنیاست یعنی نفع ما, دفع ضرر ما به وسیلهٴ شفاعت این بُتها فراهم می شود کار اساسی به دست ربّ العالمین است و این بُتها شُفعای ما هستند ما اینها را می پرستیم تا اینها شفیع ما عندالله بشوند مشکل دنیا را حل کنند, اگر می گفتند (مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَی اللَّهِ زُلْفَی) تقرّب به خدا در منافع مادّی و لاغیر آن که می گوید (إِنْ هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا) آن که می گوید (مَن یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ) او که به آخرت معتقد نیست او به خدا معتقد است می گوید خدا آخرت هم ندارد می گوید که شما هم که خدا را می پرستید آخرت ندارید کسی که منکر معاد است نمی شود به او گفت که شما بتها را می پرستید بتها که بعد از مرگ برای شما کاری نمی کنند آنها می گویند شما هم که خدا را می پرستید خدا هم بعد از مرگ برای شما کاری نمی کند چون بعد از مرگ خبری نیست. این اشکال را زمخشری متوجّه شد پاسخی که ایشان می دهد این است که می گوید خدا آن است که قیامت داشته باشد وگرنه عالَم پوچ و باطل و عبس و هوا و هباء منثور است مرگ پوسیدن نیست از پوست به در آمدن است مرگ آخر خط نیست اوایل راه است بعد از مرگ سیرِ ابدی است و فاصلهٴ انسان از مرگ تا ابدی فاصله نامتناهی است تمام شدنی نیست اگر محدودیّتی هست برای قبل از مرگ است اگر مرگ به معنای از پوست به در آمدن نباشد و اگر مرگ هجرت نباشد جهان عبس است برای اینکه این همه اختلافاتی که هست بالأخره روزی باید روشن بشود یا نه, مکتبهای مختلف, آراء مختلف, اندیشه های مختلف, یکی از براهین متقنی که قرآن برای ضرورت معاد اقامه می کند این است که بالأخره روزی باید حق روشن بشود یا نه, اختلاف مکتبها که در دنیا حل نمی شود اختلاف آراء و اندیشه ها آن هم پیچیده و نظری که در دنیا حل نمی شود روزی باید حل بشود و آن یوم الحق است که از صوَر ذهنی و مفاهیم ذهنی به حقیقت عینی بیاید یک, و انسان از عقل به قلب برسد دو, از گوش به هوش برسد سه, و ببیند که چه چیزی حق است و چه چیزی باطل است آن روز دیگر اختلافات حل می شود این جنگ 72 ملت, آراء مختلفه, ادیان گوناگون بالأخره یک روز باید حل بشود دیگر در دنیا که قابل حل شدن نیست حالا گذشته از مسائل اینکه بعضیها ظالم اند بعضیها مظلوم حقّ مظلوم باید از ظالم گرفته بشود آنها هم مطالب دیگر است بالأخره اگر جهان معاد نداشته باشد عالَم می شود لهو و عبس لذا در سورهٴ مبارکهٴ «مؤمنون» و مانند آن فرمود: (أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً) اگر خلقت به مرگ ختم بشود عالم می شود عبس بالأخره معلوم نشد که حق با چه کسی است که و از طرفی هم حقّ مظلوم از ظالم گرفته نشده پس معاد یک امر ضروری است و اِله آن است که این امر ضروری را انجام بدهد این دو, این بتهای شما که این کاره نیستند این سه, خب چرا اینها را می پرستید بنابراین پس اگر فایده آیه این باشد که منظور شما از عبادت اگر بهره برداری است این بُتها که بعد از مرگ صحنه ای نمی آفرینند که بهرهٴ کار شما را به شما بدهند آنها می توانند نقض کنند بگویند شما هم که خدا را عبادت می کنید معاد ندارید و اما این جوابی که ایشان می دهند معنایش این است که خدا آن است که عالَم را با هدف اداره کند و هدف عالم معاد است که روزی که حق ظاهر می شود هر کسی به کار خودش می رسد (فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ ٭ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرّاً یَرَهُ) اگر چنین صحنه ای نباشد عالم می شود عبس چنین چیزی باید باشد و این از بتهای شما ساخته نیست. این عصارهٴ جوابی است که جناب زمخشری می دهد و امام رازی هم می پذیرد و خیلی از متفکّران اهل تفسیر هم می پذیرند.

ص: 1

1 تا 1034